سورتمه 2
به دليل سنگين بودن عكسها توي دو صفحه نوشتم !
اين هم رهام كه يك درخت رو از ريشه كنده :
من و تو :
تو بد اخلاق و امير :
دوباره من و تو :
رفتيم كه سورتمه سوار بشيم . تو اولش خيلي ميترسيدي . همش ميگفتي من نميام
من ميترسم . خلاصه رفتيم سوار شديم عاشقش شدي ميگفتي تند تر برو ! تموم كه شد
گفتي يه بار ديگه هم سوار بشيم . خلاصه دور دوم هم سوارشديم :
اينجا هم رفتيم كه ناهار بخوريم :
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی