رهامرهام، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

unforgettable moments

مامان من ناراحتم !

1392/1/3 9:51
نویسنده : mahtala
407 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق مامان

امروز اولین روز کار سال 92 . ماشین خاله فرنوش روز آخر سال ترکید و من اعصابم خورد شد . این سه

روز هر شب خواب ماشین و تسمه تایم و سوپاپ می دیدم . بعدش روز 30 اسفند یعنی صبح به اصطلاح

عید هم کمر  امیر گرفت و کلا این سه روز رو خونه نشین بودیم .

فقط خوبیش این بود که من و تو با هم بودیم و تو هر روز صبح که بلند میشدی

و من و امیر رو توی خونه میدیدی ، من خودم میفهمیدم که چقدر خوشحالی !

دیشب که بهت گفتم باید از فردا برم سر کار ، بهم گفتی : من خیلی ناراحتم !

گفتم چرا ؟ . " تو میری سر کار . دیگه نرو ! ... مامان من دلت برام تنگ میشه !

الهی برای اون دلت بمیرم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان امیرمحمد
10 فروردین 92 10:03
دستان پرنوازش بهار ، طبیعت خفته را از خواب بیدار می سازد و زمین و درخت رازهای رنگارنگ و عطرآگین خویش را نثار نگاه ما می کنند. در سال جدید سلامتی ، سبزی ، شادی و دنیا دنیا خوشبختی برای شما و خانواده عزیزتان از خداوند بزرگ آرزومندیم. مامانی و امیرمحمد