رهامرهام، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

unforgettable moments

خدایا شکرت ...

1393/5/28 13:17
نویسنده : mahtala
493 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق من

یکشنبه ... ساعت ۸:۱۸  تو رو با خودشون بردن . تو اصلا گریه نکردی .فقط برگشتی و یک لحظه من رو نگاه کردی

که بدجوری دیوونه شدم. خلاصه تا ساعت ۸:۴۸ که در اسانسور باز شد و دیدم اومدی بیرون .خوابیده بودی .

تا گذاشتنت روی تخت بیدار شدی و گریه میکردی . همش میگفتی بغلم کن ! بریم خونه . میگفتی گلوم درد میکنه

خلاصه بعد از دو تا سرم و مسکن همش میخوابیدی و وقتی بیدار میشدی میگفتی برام قصه بگو.

خلاصه تا ساعت ۵ اونجا بودیم تا دکتر اومد و دیگه ترخیص شدی .الان هم حالت خوب و داری کارتون نگاه میکنی...

خدایا میدونم که این دعای من هیچوقت مستجاب نمیشه ولی میگم :  هیچ بچه ای مریض نشه اگر هم میشه

درمانی براش باشه ... چقدر سخت هم برای بچه ها و بیشتر برای پدر و مادر...

 واقعا باید همیشه شکر کنیم که سالم هستیم ...  خدایا شکرت ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مسی
17 شهریور 93 13:54
مه طلا کجایی؟ خوبی؟ روهام خوبه؟