پارک
سلام عسلکم
یکشنبه نهار مهمون داشتیم و تو بعد از ظهر خوابیدی . غروب بردیمت پارک یه کم خسته بشی .
دیگه خیلی خوب میری بالای سرسره و نمیترسی . آخه یه بار که افتادی دیگه میترسیدی .
خلاصه بعد از نیم ساعت ، خاله ها به پارک حمله کردن و تو رو محاصره کردن .
مامان برات بمیره با این ژستت :
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی