سلام عشق من ديروز اولين روزي بود كه رفتي مهد كودك . روز اول خيلي خوب بود . صبحانه خوردي و خوشحال و خندون با هم رفتيم مهد . صبح بهت كره و عسل دادم . صبح برات سيب زميني پخته با تخم مرغ درست كردم با آبليمو كه خيلي دوست داري براي ميان وعده ... خلاصه همه چيز خوب بود . و من با خيال راحت اومدم سر كار . اما امروز كه روز دوم بود نه ! صبح به زور بلند شدي . { بذار يه كم بخوابم } خيلي اعصابم بهم ريخت ... بعدش نميدونم چرا ولي گفتي سردم ! صبحانه هم هيچي نخوردي ... برات از اون نون و پنير هاي لوله اي كه دوست داري درست كردم . كره عسل و شير هم دادم ببري توي مهد بخوري . توي راه هم بغلت كردم . اما انگار يه بغ...