رهامرهام، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه سن داره

unforgettable moments

اولين روز مدرسه ....

سلام عشق من ! امروز اولين روز مدرسه بود !  الان دو روز كه تب داري ديشب خيلي سردت شده بود و ميلرزيدي بعد نزديك صبح جونت خيلي داغ شد ... صبح زود خودت بيدار شدي البته بخاطر تب شديد و بيحال بودي ... بهت پروفن كه دادم ديگه يه كم سرحال اومدي و توي مدرسه هم تا ساعت 10:30  مونديم و بعدش با سرويس تو اومديم خونه . فردا براي اولين بار سوار سرويس ميشي . البته شايد من باهات بيام .... ...
31 شهريور 1394

شهريور...

سلام عشق من ! امروز 10 شهريور هست . ما احتمالا تا يك ماه ديگه ميريم خونه خودمون ! و مدرسه تو هم داره شروع ميشه . روپوش فرم مدرسه ات رو گرفتيم و بايد كتاب و دفتر و  كيف مدرسه هم بخريم . برات سرويس گرفتم . اين اولين تجربه ات ميشه كه بدون من بري مدرسه و برگردي !  دو روز در هفته بعد از ظهر ها توي خونه  بايد تنها بموني . من از الان غمم گرفته ... اميدوارم همه چيز همون جور كه فكر ميكنم خوب پيش بره و مشكلي بوجود نياد .... خريد اين خونه برام ريسك بزرگي به حساب ميومد ولي انجامش دادم . بيشتر از حقوقم بايد قسط بدم و تا دوسال فكر كنم كه خيلي برامون سخت باشه اميدوارم درك كني ! رهام جونم خيلي دوستت...
10 شهريور 1394

بالاخره خونه خریدیم !

سلام عشق من ! بالاخره دیروز خونه خریدیم . خیلی کوچیک هست اما خب مال خودمون ِ . نزدیک خونه مانی نی . 70 متر مفید ، 130 میلیون . امیدوارم بتونم قسط هاش رو بدم ! از فردا باید برم دنبال وام و این جور چیزها رهام جونم ببخشید که به قولم عمل نکردم و مجبورم برم سر کار . اما قول میدم که تا جایی که راه داره مرخصی بگیرم ! فقط این رو بدون که عاشقتم .... ...
21 مرداد 1394

تولد 6 سالگي

سلام عشق من ! امسال ديگه برات كيك گنده و تولد و ... نگرفتم . به جاش برات يه اسباب بازي كه دوست داشتي { قلعه } بزرگ خريدم . رفتيم خونه عمه ات . بد نبود ولي هيچ عكسي ندارم . بعد ميگيرم . امشب هم خونه ماني ني  يه كيك ميگيريم عكس هم ميگيريم . ميدونم از كادويي كه برات گرفتم خيلي خوشحال شدي . ديشب تا ساعت 1:30 بازي كردي و بعدش هم همش رو جمع كردي . ...
16 تير 1394

تولدت نزديك ...

سلام عشق من ! 5 روز ديگه بيشتر تا تولدت نمونده . من هنوز نميدونم  چكار كنم . طبق معمول فكر كنم بايد دو تا تولد بگيريم ! ميخواستم  با كيان يه تولد بگيريم . ولي خب نميشه روي حرفهاي مهرنوش هم حساب كرد . اون ممكنه لحظه آخر در خونه رو ببنده و بره بيرون ! تا اين حد غير قابل پيش بيني هست ! تولد كيان 21 تير . تقريبا يك هفته بعد از تو  . حالا ببينم چي ميشه .... ميدونم كه خيلي دوست داري تولد بگيري . اما اين زندگي لعنتي و اين حرف و حديثها نميذاره آدم حتي واسه تولد بچه اش  راحت باشه .... ...
10 تير 1394

گل

سلام عشق من چند روز پيش كه رفته بوديم پارك تو برام گل چيدي و بهم گفتي براي هميشه نگهشون دار ! عزيزم ، من هم ازشون عكس گرفتم تا هميشه بمونه : اين هم عكس تو وقتي داشتم ميرفتم سر كار :   ...
24 خرداد 1394

آزمون استاني UCMAS

سلام عشق من جمعه 22 خرداد توي آزمون استاني  UCMAS  شركت كردي . اولين باري بود كه يه همچين آزموني رو تجربه ميكردي توي اون جمع . فكر كنم تجربه خوبي بود . هرچند كه مطمئن بودم امتحان رو خوب نميدي ولي براي اينكه اعتماد به نفست بالا بره  گفتم شركت كني . يه چند تا عكس هم از اون روز گرفتم واسه يادگاري .   اين هم نيمكتي كه روش نشسته بودي و امتحان دادي: ...
24 خرداد 1394

چرا تب كردي؟

سلام عشق من امروز كه اومدم خونه ديدم تنت خيلي داغ . درجه گذاشتم ديدم 38.5  . بهت استامينفن دادم . نميدونم چرا تب كردي ؟‌ علائم سرما خوردگي هم نداري ؟!! خيلي نگرانم . تا برسم خونه و شب ببرمت دكتر . يكي دوبار هم گفتي سرم درد ميكنه ... خدا كنه كه چيزي نباشه . مثل هميشه ميترسم . روز شماري ميكنم اين تابستون تموم بشه و بريم خونه خودمون  تا شايد بتونم اين زندگي رو جمع كنم ! دوستت دارم رهام .... ...
12 خرداد 1394