رهامرهام، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

unforgettable moments

ماه مهر

1391/7/1 9:34
نویسنده : mahtala
342 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرکم

امروز اولین روز ماه مهر . ماه مدرسه است و تو رو بردم مهد . قرار شد از این ماه شنبه ها هم

بری مهد شاید بهتر بشی و عادت کنی . صبح ساعت 6 از خواب بیدار شدی و تا ساعت 8 خوب بودی ولی بعد

که فهمیدی قرار بریم مهد شروع به گریه کردی و همش میگفتی : " مهدکودک باید تعطیل باشه "

ای کاش قوانین رو ما خودمون برای خودمون وضع میکردیم !

بهر حال من فقط امیدوارم ، و دیگه برام مثل یه آرزو شده که تو فقط حتی شده

یک روز با لب خندون بری مهد ! مثل همه بچه های دیگه ...

به قول خودت " تو رو اندازه ستاره های آسمون دوست دارم "

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

soomy
1 مهر 91 15:26
چه خاله تنبلی ام من!!! بعد 3 سال تازه سایت روهام جونمو پیدا کردم! البته خیلی هم تقصیر من نیستا چون مامان مهطلا که میدونه خاله انقد تنبله هیچ وقت آدرسشو نگفته بود... البته اینجوری بامزه تر بود برام که خودم پیدات کردم... خیلی نازی عزیزم. ایشالله که چند سال دیگه عکسای اولین روز مدرسه ات رو همینجا می بینیم بعدشم فارغ التحصیلی و دومادی و... البته اصلا عجله نکن فدات شم. چون هر چی بیشتر عجله کنی من و مامان مهطلا و بقیه گنده ها زودتر پیر میشیم و فعلا عجله ای نداریم!
زود زود همینجا به تو و مامی جونتو ببینم.*:


تنبل خان من یه بار که sms دادم و یه بار هم بهت ایمیل زدم . نمیدونم شاید هم من توهم دارم !!! بهر حال خوشحالم که ما رو پیدا کردی ...

راستی حالا چطوری ما رو پیدا کردی ؟

مریم مامان درسا
4 مهر 91 18:08
سلام مه طلا
خوبی ؟ رهام چطوره ؟
ببین من دریا رو از 12 شهریور گذاشتم هد کودک ، از ساعت 12.5 میره تا 4 بعد از ظهر ،چون صبح ها جا ندارن ، ولی با ناهاره
هنوزم گریه میکنه ، ولی وقتی میره تو مهد و من میام خونه ، تو این چند ساعت 2-3 بار زنگ میزنم و حالشو میپرسم ، میگن خوبه و گریه نمیکنه ، ولی وقتی میرم بیارمش تا منو میبینه گریه میکنه و میگه تو رفتی ، من دلم تنگ شد و گریه کردم.
درسا هم همینطوره ، تا من کیف لوازم آرایشمو میارم ، میگه کجا میخوایم بریم ؟ میگم مهد ، گریه میکنه و میگه من خوابم میاد ، میرم بخوابم
خیلی از مهد بدش میاد


سلام عزیزم
آخی ، واقعا آدم دلش برای این بچه ها میسوزه . رهام هم دقیقا همین طوریه من همش فکر میکنم غیر عادیه . چون توی این مهد فقط رهام گریه میکنه ... .

مسی
8 مهر 91 11:27
مه طلا می دونی اکثر اوقات اولین کسی که پستای جدیدت و می بینه منم. فک نکنی واسه اینکه بیکارما!!! نه واسم همیشه اینجا جالب بوده، اما خیلی اوقات نمی دونم چی باید بگم. راستی دیدی شهریور هم تمام شد و نیومدی تنبل؟؟!!! به هر حال مهر هم هوا خوبه بیایی خوشحال می شیم