رهامرهام، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

unforgettable moments

خیلی شیطونی...

1390/1/27 10:24
نویسنده : mahtala
559 بازدید
اشتراک گذاری

  سلام . ۲۵ و ۲۶ فروردین هم   گذشت . توی این دو روز تو خیلی شیطونی کردی . مخصوصا توی تولد خاله هات . از قیافه ات هم معلوم .

جمعه با مامان و بابای امیر رفتیم سفید کنار . دوست مادرش از مکه اومده بود اونجا شام دعوت کرده بود . توی راه تو خوابت برد و ساعت ۹ تازه بیدارت کردم و تو اصلا شام نخوردی و همش بازی کردی . و هی نق میزدی . امیر هم اعصابش خورد شده بود ! 

 

الان اینجا سرم شلوغ برای همین نوشته هام یه جورایی تلگرافی شده . راستی این رو هم بگم که امروز بعد از ظهر اگه بشه میریم پیش فرنوش تا عکس بگیریم . آهان راستی یادم رفت بگم که دیروز امیر میخواست بره موهاش رو کوتاه کنه که منم گفتم تو رو هم ببرم تا یه کم موهات رو نظم بده و این شد اولین آرایشگاه مردانه ای که تو رفتی . برای همین هم فرنوش کلی از دستم ناراحت چون تو رو با موی بلند بشتر دوست داره ....  دیگه وقت ندارم .....

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

MAs
27 فروردین 90 15:31
pas AX KO
خاله مهرنوش
27 فروردین 90 23:52
سلام،جمعه كه چيزى ننوشتى افسرده شديم بابا! منم امروز رفتم عكس گرفتم،آخ عكسهاى رهام رو كه من نميتونم تو وبلاگ ببينم! من كه ميگم با موهاى كوتاه خيلى ناز ميشه:-*
خاله نیش
28 فروردین 90 0:13
رهام بهت اخطار می کنم بیا بیا پیشمون
خاله نیش
28 فروردین 90 0:14
مهرنوش اگه on هستی خبر بده