رهامرهام، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

unforgettable moments

عاشورا

1390/9/20 11:39
نویسنده : mahtala
643 بازدید
اشتراک گذاری

باز هم سلام

صبح روز عاشورا با خاله فرنوش و امیر رفتیم دریا . ! آخه مادیگه عقده ای شدیم . این اولین روز تعطیلی من و امیر

بعد از مدتها بود . { جمعه ها که امیر میره سر کار } خلاصه بد نبود و خوش گذشت .

این هم عکسهای اون روز :

اول از همه یه تراکتور خوشکل و تمیز اونجا بود که تو رفتی بالاش و عکس گرفتیم :

تراکتور

بعدش کنار ساحل با تراکتور خودت شن بازی کردی :

شن بازی

بعدش کنار ساحل گوش ماهی برداشتی و دستات شنی شد . خیلی بدت میاد و همش میگی کثیف شده :

ساحل

مامان واسه دستات بمیره .

خلاصه این بود روز عاشورا و تعطیلی ما ....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

ماجراجويي هاي جغله كوچولو
20 آذر 90 15:32
جغله: سلام ....r.memorial.....با اجازتون لينك وبلاگتون رو توي وبلاگم گذاشتم....مطلب جديد بزارم خبرتون ميكنم
مسی
21 آذر 90 11:21
مه طلا پسرت داره بزرگ می شه ها!!! خدا حفظش کنه
مریم مامان درسا
21 آذر 90 14:01
بازم سلام میگم که الهی من قربون اون تیپ و قیافه ات بشم ، عشق من دلم میخواست اینجا بودی تا حسابی میچلوندمت
مامان علی مرتضی
5 دی 90 15:30
سلام خوبید؟ بهب به چه نی نیه خوشمزه ای خدا حفظش کنه لطفا به وب ما بیاید و اگه از طرحم خوشتون اومد رای یادتون نره ما 168