رهامرهام، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

unforgettable moments

سردم ...

1390/10/10 13:06
نویسنده : mahtala
389 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر قشنگم

پنج شنبه و جمعه خیلی بدی بود . من مریض شدم و پنج شنبه شبش تب ولرز داشتم که خیلی سردم بود .

و تا میگفتم سردم تو میرفتی و یه پتو برام میاوردی  . الهی مامان برات بمیره .دیروز هم که قرار بود بریم عکس

بگیریم من حالم بد بود نرفتیم . خلاصه خیلی روز بدی بود ولی غروب با امیر و مانی نی رفتیم پارک و تو برای

 اولین بار رفتی توی اون قسمت { بهشت کودک } خیلی میترسیدی و هر جا که حالت پل داشت و لق میزد

خیلی با ترس و لرز میرفتی . و توی هر قسمتی هم که یه بچه دیگه میومد تو دیگه بازی نمیکردی و میرفتی .

با این همه بازی که کردی متاسفانه ساعت 5 صبح خوابیدی ! دیگه دارم از این بیخوابی های تو کلافه میشم

یکی کمکم کنه من چکار کنم ؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مسی
10 دی 90 15:47
سلام مه طلا جان ، امیدوارم حالت بهتر شده باشه. مه طلا چرا روهام و دکتر نمی بری ؟ ممگن یه اختلال هرمونی کوچیک باشه . مثلاً آرش هم یه دوره ای اینطوری بود و الان خوب شد. ببرش دکتر. مراقب خودت باش
مریم مامان درسا
12 دی 90 15:00
سلام عزیزم
خدا بد نده؟منم مریض شدم و خوبم نمیشم ، نمیدونم چرا؟
میگم اگه چند شب سر ساعت بخوابید و رهام هم هر چقدر گریه کرد که بلند شه محلش نذارید ، خودش خسته میشه و میخوابه ،البته چراغها رو هم خاموش کنید و باهاش حرفم نزنید، ولی یه دکتر هم ببرش ، ضرر نداره
مواظب خودتون باشید، دوستون دارم



سلام
مرسی . روی پروژه خاموش کردن چراغ داریم کار میکنیم . البته با زدن فیوز !

مامان رومینا
14 دی 90 14:07
ایشالا زودتر خوب شید
مریم مامان درسا
16 دی 90 4:27
سلام عزیزم میگم منم که دفعه قبلی درسا رو بردم برای چکاب ،به دکترش گفتم که زیاد نمیخوابه،یعنی خیلی بد میخوابه،گفت نیم ساعت قبل از خواب بهش یه قاشق هیدروکسی زین بده ، منم میدم ، خیلی راحت خوابش میبره،دیگه شبها هم بیدار نمیشه تا آب بخوره تو هم بده، موفق باشی
مامان رومینا
18 دی 90 11:24
رومینا هم بد میخوابید دکترش یه شربت داد که شبا 2 سی سی باید بهش میدادم با اون میخوابید الان کردمش 1 سی سی که کم کم قطعش کنم که بهش عادت نکنه
مریم مامان درسا
22 دی 90 1:45
سلام عشقم خوبید؟ پس کجایید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مریم مامان درسا
25 دی 90 1:30
سلام خوبید؟ چه خبرا؟
مریم مامان درسا
25 دی 90 12:44
سلام میگم دیگه کم کم دارم عصبانی میشم ، همش میام تو وبت و میبینم خبری نیست تو رو خدا چند تا عکس از رهام بذار
مریم مامان درسا
28 دی 90 16:32
سلام مه طلا جونم خوبید؟دلم خیلی شور میزنه ... بهتر شدی پس چرا نمیایی؟رهام خوبه؟
مریم مامان درسا
30 دی 90 1:56
اونجا چه خبره؟کسی نیست؟
مریم مامان درسا
8 بهمن 90 0:44
سلام عزیزم واااااای خیلی خوشحال شدم که یه خبری ازت بهم رسید،خسته هم نباشی.یه عالمه بوس برای رهام و مه طلا جون منتظر پست جدیدت هستم