رهامرهام، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

unforgettable moments

بابانوئل

1390/11/8 14:26
نویسنده : mahtala
488 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر خوشکل مامان ...

بعد از مدتها من وقت کردم یه چیزی بنویسم . عکسهای اون سری که رفتیم پیش خاله فرنوش رو

دیگه جا ندارم توی سیستم بریزم . فقط همین یکی رو کپی کردم . قراره فرنوش برات یه آلبوم

درست کنه . این هم عکس تو : البته دیگه از کریسمس گذشته ولی خب هنوز زمستون :

کریسمس

 یه وقت فکر نکنی که خیلی بچه خوش اخلاق و خوبی بودی ها . این خنده رو نگاه نکن . من با هر فلش دوربین یک متر خودم رو پرتاب میکردم و به در و دیوار میزدم تا تو یه کم بخندی . این قدر خودم رو زمین زدم که کمردرد گرفتم . از بس شیطونی که مجبور شدیم تورو اون بالا بنشونیم که دیگه فرار نکنی . " بچه جون "

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان اميرحسين
8 بهمن 90 15:32
به خاطر خنده بچه ها چه كارا كه بايد انجام بديم از آشناييتون خوشحال شدم سرتون رو ببوسيد
مامان رومینا
8 بهمن 90 23:11
عکس قشنگی شده خدا این گل پسرو حفظش کنه
مریم مامان درسا
9 بهمن 90 20:53
ای جانم ببین چه جوری داره میخنده بلا دلم میخواد گازت بگیرم ، کاشکی اینجا بودی خیلی خوب شده عکسش ،بقیه اش رو هم بذار بوس
مریم مامان درسا
9 بهمن 90 20:58
دلم برات تنگید
دوباره اومدم تا صورت ماهتو ببینم
عشق من


سلام
دوست جونی منو شرمنده نکن
مامان اميرحسين
10 بهمن 90 20:41
آپ كردي خبرم كن
مریم مامان درسا
12 بهمن 90 18:06
سلام عزیزم قربون اون کلاه کجت بشم
خاله نوش آفرین
13 بهمن 90 10:50
الهی واسه جونت بمیرم موشک
مامان نیکانی
2 اسفند 90 9:47
به به چه پسر خوش تیپی
سپید
1 اردیبهشت 91 12:52
جاااااان.نیگاش کن