رهامرهام، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

unforgettable moments

خداحافظي از فرشته ها !

1392/6/2 9:22
نویسنده : mahtala
347 بازدید
اشتراک گذاری

 

رفتم دکتر برای تعیین وقت . اول قرار بود تو  18 تیر دنیا بیای . که دکتر یه هفته قبلش زنگ زد و گفت که چون میخواد بره مسافرت تو باید زود تر دنیا بیای !!!

اون روز صبح رفتیم بیمارستان فامیلی . بعد از کلی معطلی خلاصه نوبت ما شد !

وقت خداحافظی از فرشته ها رسیده ! مامان جون بالاخره من و تو میتونیم همدیگر رو ببینیم !

رفتم توی اتاق عمل و فقط تالحظه بیهوشی یادم ! انگار که منو داشتن توی یه دالون سیاه میکشیدن و به زور میبردن . اون لحظه دلم میخواست برگردم به دنیای خودمون ولی دیگه دیر شده بود و من رفتم !!! فقط یادم که وقتی بهوش اومدم بابا رو دیدم و همش میپرسیدم که سالمه ؟ حالش خوبه ؟؟  

این طوری شد که فرشته کوچیک ما روز 15 تیر 88 ( روز پدر ) ساعت 11:24 ظهربه دنیا قدم گذاشت !  . و امیر پدر شد !

وقتی تو رو آوردن پیش من، یه کوچولوی سرخ بودی !

 

 

 

 niniweblog.com

 

  ۲۰/04/88

الان ساعت 12 شب و من هنوز بیدارم . باورم نمیشه که از تولد تو ۵ روز میگذره . آره تو به دنیا اومدی و همون طوری که قبلا نوشته بودم یه پسر هستی . از همه مهم تر سالم هستی .

خدایا برای همه چیز از تو متشکرم . امیدوارم که من و امیر بتونیم از این کوچولو خوب مراقبت کنیم .

 

کوچولو تو الان روبروی من خیلی ناز خوابیدی .

 

 

میدونم که تو هم یک روز بزرگ می شی و همه این روزها و شبها فراموش میشن و به یاد نمیاری که یک کسی تمام شب رو برای مراقبت از تو بیدار مونده و از دیدن تو سیر نمیشه . خیلی دوستت دارم !!

منو ببخش اگه نمیتونم مادر خوبی برات باشم . اگه هر زمان احساس کمبودی کردی که بخاطر کم کاری من و یا بابایی بوده ما رو ببخش . ولی این رو بدون که ما برای خوشبختی تو هر کاری میکنیم . تو هم برامون دعا کن .!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)