رهامرهام، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

unforgettable moments

باران

1390/3/8 13:03
نویسنده : mahtala
328 بازدید
اشتراک گذاری

امروز نمیدونم چرا ولی انگار خوشحالم . اگه یه دختر داشتم اسمش رو باران میذاشتم ! باران بهاری ! زود میاد و زود هم میره . مثل باران من . البته قرار بود این باران تا زمستون بباره ولی خب زود بند اومد . چون مامانش داشت خیس میشد . چتر هم نداشت . شاید دیوونه شدم . اما حالم خوبه ....

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مسی
8 خرداد 90 14:58
آدمایی که دلشون بی کینه است پر بارون بهاری اند ، مه طلا . زود دلشون بارونی می شه زودم آفتابی. می خواستم امروز بهت بگم ، کوفت نگیری مگه مردم مسخرتن که یه روز می آیی یه سایت می سازی فردا می گی حوصله ندارم!! شانس آوردی با زبون خوش خودت نوشتی. کلا منم خوشحالم که خوشحالی!!
مهرنوش
11 خرداد 90 0:37
جميعا صلوات واسه ظهور مهطلا ! ببينم جدىاين مطلبو خودت نوشتى؟! بگذريم من ديوانه ى بارونم اما با بچه دختر نميتونم كنار بيام شايد چون رهام جونم پسره! بارام مىبارد و ما تا فرصت سلامى ديگر خانه نشين مىشويم !