No I'm Not Crying
الهی برات بمیرم . خیلی خوشحالم عزیزم .. الان یک هفته است که تو دیگه موقع رفتن من گریه نمیکنی . روز اول برات توضیح دادم و همش بهت گفت م که من میرم سر کار و زود بر میگردم . تو داشتی شیر به به میخوردی گفتی نرو..نرو ... بعد یک دفعه من رو ول کردی و دویدی و پستونکت رو برداشتی رفتی پیش مانینی و روی پاش د راز کشیدی !!! بغض گلوت رو گرفته بود اما گریه نکردی !! روز بعد که ظهر میخواستم برم بهت گفتم " مامان جون من میخوام برم سر کار تو با حالت بغض گفتی نه . بعد دویدی رفتی پیش باباجونی . اومدم که باهات خداحافظی کنم ، منو آروم زدی و گفتی برو ...برو... . سرت رو بالا نیاوردی و من رو نگاه نکردی ولی باز هم بغض کرده بودی . ...
نویسنده :
mahtala
16:29